اخبار ژانویه 18, 2024
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
وه چه خوب میشد سالی یکبار هم شده
اخبار فشرده این دنیا را آن دنیا پخش میکردند
مطلع میشدیم عاقبت بشر چه شد ؟
دنیا یکپارچه سوسیالیستی شد ؟
مردم ایران به آزادی رسیدند ؟
اقوام و ملیت ها در رفاه هستند؟
ولی نیک می دانیم . هر چه هست همین جاست
هر چه میکنیم – انقلاب – در آینده باقی است.
احسان طبری
زمان را ریسمانی دان که نه انجام و آغازش
سراسر با شگفتی ها قرین سیر پر از رازش
بشر را زین رَسَن، یک گز کما بیش است اَندَر کف
مژه برهم زَنی، سرمایۀ جان میشود مَصرف
وگر در گور جایِ ماست، رَسم ما روا گردد
که کارِ آدمی باقیست، ور جسمش فنا گردد
تا کی نار جنگ سوزاند جهان اکتبر 11, 2023
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
تا کی نار جنگ
سوزاند جهان
تاکی غرق خون
جسم کودکان
آرزو ژانویه 6, 2023
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
فراوان آرزو ها در سینه دارم
گاه و بیگه به آنها می اندیشم
در خیال با آنها عشق می ورزم
برایشان نقشه می کشم می رزمم
هیچ یک از برای خودم نیست
جز برای تو و برای مردمان
آرزویی ندارم
مرگ دیگر ه ا سایه دسامبر 26, 2022
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
اما من
دوست تر دارم که چون از ره درآید مرگ
در شبی آرام چون شمعی شوم خاموش
لیک مرگ ِ دیگری هم هست
دردناک اما شگرف و سرکش و مغرور
مرگ ِ مردان ، مرگ ِ در میدان
با تپیدن های طبل و شیون ِ شیپور
با صفیر ِ تیر و برق ِ تشنه ی شمشیر
غرقه در خون پیکری افتاده در زیر ِ سم ِ اسبان
وه چه شیرین است
رنج بردن
پا فشردن
در ره ِ یک آرزو مردانه مردن !
وندر امید ِ بزرگ ِ خویش
با سرود ِ زندگی بر لب
جان سپردن
آه ، اگر باید
زندگانی را به خون ِ خویش رنگ ِ آرزو بخشید
و به خون ِ خویش نقش ِ صورت ِ دلخواه زد بر پرده ی امید
من به جان و دل پذیرا می شوم این مرگ ِ خونین را
بر سواد سنگفرش راه اکتبر 28, 2022
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
بر سواد سنگفرش راه
با تمام خشم خویش
با تمام نفرت دیوانه وار خویش
می کشم فریاد:
ای جلاد!
ننگت باد!
آه، هنگامی که یک انسان
می کُشد انسان دیگر را،
می کُشد در خویشتن
انسان بودن را.
بشنو ای جلاد!
می رسد آخر
روز دیگرگون:
روز کیفر،
روز کین خواهی،
روز بار آوردنِ این شوره زار خون.
زیر این باران خونین
سبز خواهد گشت بذر کین.
وین کویر خشک
بارور خواهد شد از گلهای نفرین.
آه، هنگامی که خون از خشم سرکش
در تنور قلبها می گیرد آتش،
برق سرنیزه چه ناچیزست!
و خروش خلق
هنگامی که می پیچد
چون طنین رعد از آفاق تا آفاق،
چه دلاویزست!
بشنو ای جلاد!
می خروشد خشم در شیپور،
می کوبد غضب بر طبل،
هر طرف سر می کشد عصیان
و درونِ بسترِ خونینِ خشمِ خلق
زاده می شود طوفان.
بشنو ای جلاد!
و مپوشان چهره با دستان خون آلود!
می شناسندت به صد نقش و نشان مردم.
می درخشد زیر برق چکمه های تو
لکه های خون دامنگیر.
و به کوه و دشت پیچیده ست
نام ننگین تو با هر مرده باد خلق کیفرخواه.
و به جا مانده ست از خون شهیدان
برسواد سنگ فرش راه
نقش یک فریاد:
ای جلاد!
ننگت باد!
«هوشنگ ابتهاج، رشت، مرداد 1331»
گورِ خونینِ شهیدان ژوئیه 7, 2022
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
گورِ خونینِ شهیدان
به تو آواز دهد:
شعلهای را که فروزان شده
خاموش مکن؛
ما به امیدِ وفای تو
گذشتیم ز جان
دوستان را مَبَر از یاد
فراموش مکن!
تا بُوَد گردشِ اوضاعِ وطن
بر این دور،
دشمنِ مردم، پُر بهره وُ
مردم بیبرگ؛
مَبَر از یاد ارانی را
در محبسِ جور
مَبَر از یاد سیامک را
بر چوبهی مرگ!
ای چراغی که کنون
روشن وُ نورافشانی،
نامِ شمعی که فرو مُرد
ز خاطر مَزُدا؛
با همه هستیِ خود
تودهایِ صادق باش
سخنِ روزبهی گُرد
ز خاطر مَزُدا!
تا ز تیرهشبِ میهن
نَدمَد پرتوِ فجر،
مَنِه از جادهیپیکار
دَمی پای بُرون؛
مَبَر از یاد، فراموش مکن
آنهمه زجر
مَبَر از یاد، فراموش مکن
آنهمه خون!
مادر وُ همسر وُ فرزندِ عزادار بَسیست،
گر وفاداری
از این لشکرِ ماتم یاد آر؛
زان رفیقان که نشستند
به زندانِ بلا،
دَمِ شادی، دَمِ اندوه
به هر دَم یاد آر!
احسان طبری
Sepeed مِی 26, 2022
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
آن روز جهنمی
آن روز سیاه تعطیل
که من تمام روز در خانه ای بودم
و تو تا غروب
بیرون
انتظار می کشیدی
آتش آن لحظات
برای تمام عمر سوختن
بیش از بیش
kaş ki, gözəl olmayaydım مِی 26, 2022
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
ایکاش این همه دل فریب نبودی
کاش از فکر تو این چنین شور و امید بر جانم نمی نشست
آری ترا می گوییم آزادی . آزادی واقعی . آری تو سوسیالیسم
کاش این همه زیبا نیودی کاش ترا ندیده بودم با تو آشنا نشده بودم
آهوی کدام دشت بودی که چنین از من رمیدی
تو هم مثل من از جنگ از ستم از سرمایه داری زخم خورده ای
نگاهت را که بیاد می آورم
https://youtu.be/ABJbsbiIILw
شوق زیستن فوریه 1, 2022
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
—————————————————-در عمق وحشتزای آن دقايق مرگبار
زير سنگ سیاه نااميدی.
در بيخبری محض
با خود تک تک حرکاتم را مرور ميکردم
هر چه می خواهد طول بکشد
وقتی به خانه رسيدم
چگونه دوش میگيرم
صورتم را چطور سه تيغه اصلاح ميکنم
کدام ادکلن را ميزنم ٬ مو هايم را چگونه خشک ميکنم
حتما آن پيرهن راه راه آبی با يقهء سفيد را میپوشم
و کراوات سرمه ای با بته جقه های آبی را ميزنم
کت و شلوار جديده را تنم ميکنم ٬ کفش سياه تنگه را پايم ميکنم
توی نهار خوری تنها روبروی گرام می نشينم
نيمرخ خودم رو توی شيشهء بوفه تماشا ميکنم
و به نوای یکی از سونات های بتهون گوش می سپارم.
من آن شام های تاريک را اينگونه سر کردم.
اين روز های روشن مرا چه ميشود؟
قولی را که آن روز ها به خودم دادم انگار فراموش کرده ام!
عشق ِ زيستن را از ياد برده ام
آنطور که بايد ديگر دوستش ندارم .
جلاد بايد لذت آزادی را به من ياد آور شود ؟
غريبه ها بايد شوق مبارزه را در دلم بيدار کنند ؟
اينگونه ٬ وای بر بودن ِ من !
تا وقتی هنوز می زند ژانویه 22, 2022
Posted by zistan in Uncategorized.add a comment
تا وقتی هنوز میزند ….
در دهلیز ِ چپ
گرم و سرخ …..
آرزو هایم
چشم به راه نشسته اند
در جمع رفقا گفتن شنیدن
ساز آواز و رقصیدن
با هم شادی
بحث آزادی